ورزشی-فرهنگی-هنری-علمی -تاریخی -مطالب جالب وخواندنی اخبار روز-آموزشی-سرگرمی ایران وب2013 |
|||||||||||||||||
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 1:4 :: نويسنده : برهانی
ایرج طهماسب و حمید جبلی، در گفتگویی با حسین معززینیا و کریم نیکونظر در ماهنامه ۲۴، واقعیاتی جالب از سرچشمه شکلگیری این عروسکها بیان کردهاند. آنها تعریف کردهاند که به دلیل کمبود بودجه، امکان ساخت عروسکهای جدید برای برنامه را نداشتهاند. به همین خاطر از عروسکهای نه چندان شناخته شده آرشیو تلویزیون استفاده میکردهاند و این عروسکها را برای حضور برابر دوربین، مقداری تغییر شکل میدادهاند. بر این اساس، کلاه قرمزی، در ابتدا عروسک یک مورچه بوده که در یک برنامه دیگر از آن استفاده میشده است؛ «با شاخکهای بلند»، و پسر خاله هم عروسک یک لاک پشت که در این برنامه تبدیل به انسان شدهاند. جبلی همچنین داستان نخستین روز ورود عروسک کلاه قرمزی به استودیو را تعریف کرده است، عروسکی که اصلا قرار نبوده به شخصیت ثابت برنامه “صندوق پست” تبدیل شود که در آن قرار بود هر شغلی، نمایندهای داشته باشد: «بنا داشتیم، بقال داشتیم… کلاه قرمزی قرار شد شاگرد کفاشی باشد که میآید تا کفش واکس خوردهی آقای مجری را بدهد. قرار گذاشتیم این پرسوناژدرست صحبت نکند تا آقای مجری بتواند درباره این موضوع بچهها را نصیحت کند و بگوید ببینید این خوب حرف نمیزند، شما سعی کنید قشنگ حرف بزنید. مثل دیگر پرسوناژهای برنامه، «ند کارش را کرد و رفت، ما دیدیم کسانی که توی اتاق فرمان هستند، خیلی خوششان آمده. تاکید کردند در اپیزود بعد هم این را بیاورید، خیلی خوب شده…» و این چنین بود که این پدیده، وارد زندگی میلیونها هوادارش از چند نسل تماشاگران سینمای ایران شد. نیم نگاهی به کلاه قرمزی و بچه ننه «کلاه قرمزی و بچه ننه» سومین نسخه سینمایی از ماجراهای عروسکیست که به لطف خلاقیت و ذوق خالقانش – ایرج طهماسب و حمید جبلی – حالا از جان دارترین سوپر استارهای سینمای ایران است. فیلم مانند قسمتهای گذشته، حال و هوایی کودکانه دارد. همان دیالوگهای شاد، همان فضای موزیکال و این بار لایههای اجتماعی فیلم واضحتر از قسمتهای قبلی هویداست. داستان فیلم درباره شخصیتهای آشنای گذشته است که به علت شیطنت “پسرعمهزا” خانهشان منفحر شده و دوران فقر و بیخانمانی را سپری میکنند. در این بین کودکی را در پارک پیدا میکنند که شروع اتفاقات بامزهای میشود… این بار شخصیتهای محبوب قصه نه تنها سرپناهی ندارند، بلکه از تامین خوراک و پوشاک خود هم عاجزند. مشخص است این قصه در نظر اول چندان مناسب کودکان نیست و اینجاست که آشکارا لایه دیگری از فیلم نمایان میشود. «کلاه قرمزی و بچه ننه» از این منظر یک فیلم اجتماعی تمام عیار است و اینشکل از رویکرد به موضوع اجتماعی تدبیر هوشمندانهای است؛ حالا هم کودکان امروز سهم خود را از قصه و ترانههای سرخوشانه میبرند و هم کودکان دیروز دغدغههای خود را در فیلم باز مییابند. نسلی که حالا در بزرگسالی درک گرسنگی و آوارگی “کلاه قرمزی” برایش کار چندان سختی نیست. با این نگاه میشود قبول کرد که “کلاه قرمزی” همزمان هم به دبستان برود و هم به خدمت سربازی، هم بازیهای کودکانه کند و هم به خواستگاری برود. یکی از سوالاتی که درباره فیلم مطرح میشود، چرایی حضور “پسرعمه زا” در فیلم است. ممکن است عدهای این شخصیت را زائد بدانند و بگویند با حذفش خللی بر روند ماجراها وارد نمیشود و این را دلیلی بر ضعف فیلمنامه بدانند. اتفاقا شخصیت پسرعمهزا در فیلمنامه اهمیتی اساسی دارد و در صورت حذف او ساختمان داستان به هم میریزد. فیلم برای بیان دغدغههای اجتماعی نیاز به بستری دارد که با شیطنت پسرعمه زا و انفجار خانه به وقوع میپیوندد و فقر و بیخانمانی شخصیتها توجیه پیدا میکند. برای فیلمی کودکانه، وجود قهرمان مثبت یعنی زوج کلاه قرمزی و پسر خاله اجتنابناپذیر است و به همین دلیل ورود پسرعمهزا به داستان حلال مشکل شده و اتفاق شوم و دردسرساز فیلم به دست قهرمانهای محبوب داستان اتفاق نمیافتد. از سوی دیگر در لایه اجتماعی فیلم حس همذاتپنداری با دو شخصیت اصلی (کلاه قرمزی و پسر خاله) در وضعیت ناخواستهای که در آن گرفتار آمدهاند، کمک زیادی به انتقال بهتر مضمون فیلم در ذهن مخاطب کودک میکند. پیامهای فیلم برای کودکان اکثرا در دیالوگهای همین دو شخصیت پدیدار میشود و در صورتی که یکی از این دو شخصیت مسبب این مشکلات بودند، تاثیر قضیه بهشدت کاسته میشد. در کنار اینها، پسرعمه زا در دو سال گذشته در آیتمهای تلویزیونی طرفداران زیادی پیدا کرده بود و حضور او در این فیلم بر جذابیتهایش افزوده است. در روزهای آتی ظاهراً پردیسها هم شروع به نمایش «کلاه قرمزی و بچه ننه» میکنند. پس اگر دوباره به دیدن فیلم رفتید، دیگر خود را پشت کودکانتان پنهان نکنید، چون به دیدن یک فیلم بزرگسالانه رفتهاید. این بار شاید وقتی در ابتدای فیلم گزارشگر تلویزیون میپرسد “چه خبر” و کلاه قرمزی در جوابش با لحن شیرین و آشنایش میگوید «بدبختی»! غیر از خنده کارهای دیگری هم میشود کرد… دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 1:2 :: نويسنده : برهانی
تیتر خبر به اندازه کافی میتواند فضای رسانهای و دنیای موسیقی را به هم بریزد. ولی قطعا دانستن جزئیات ماجرا بیشتر از اصل خبر میتواند برای همه جالب توجه باشد. محسن چاوشی دایره دوستان محدودی دارد. دوستانی که بیش از هر کس دیگری به آنها اعتماد دارد و ریز به ریز کارها و تصمیماتش را با آنها در میان میگذارد. موضوع از این قرار بوده که چاوشی پس از همفکری با دوستانش تصمیم میگیرد تیتراژ یک برنامه تلویزیونی را بخواند. برنامهای دولتی با شرایط خاص و سناریوی خاص خودش. خبر این همکاری در یکی دو رسانه معتبر منتشر میشود و در سایتهای هواداری بیشمار این خواننده میپیچد. اما اتفاقی که در این بین رخ میدهد، هجوم برخی از هوادارنماهای سازمان داده شده به صفحه شخصی این خواننده است. این عده خاص در پیامها و کامنتهای زهر دار و طعنه آمیزی خواستار شماره حساب از این خواننده شدهاند تا به قول خودشان: «کمکهای مالیشان را برای جلوگیری از خواندن آثار دولتی سخیف» به حساب او واریز کنند! طعنهها و زخم زبانها لحظه به لحظه بیشتر شده و چند ساعت بعد، تمام سایتهای هواداری و صفحات اجتماعی هواداران این خواننده از این آگهیها پر میشود. جنگهای اینترنتی موافقان و مخالفان این داستان هم به قدری بالا گرفته که چاوشی خونش به جوش آمده و در اقدامی عجیب با ارسال پیامی از همه دوستداران واقعیاش خداحافظی و اعلام کند که دیگر تمایلی به حضور در ایران و خواندن ندارد و از ایران میرود! به خواسته شخص چاوشی، کلیه سایتهای رسمی این خواننده کرکرهشان را پائین کشیدهاند و فقط پیام ویژه خداحافظی چاوشی در آنها قرار داده شده تا به نوعی این وداع تلخ، جدیتر و رسمیتر به نظر بیاید. حرف های آخر آخرین متنی که چاوشی روی صفحه شخصیاش قرار داده هم بسیار قابل تامل و ناراحت کننده به نظر میآید و شدت دلخوری او را از این افراد معلوم الحال مشخص میکند: «حمایت کردید پشتتون واستادم. چی میخواید ازم؟ دیگه جون ندارم. صبر کنید تموم نشده. هر چی دادید گرفتید. تو زندگیم من واسه اینکه لحظهای با شما باشم هیچ کس بالای سرم نبوده هیچ کس. گوش بدید. شما هیچی از من نمیدونید هیچی. برای اینکه آلبوم بدستتون برسه چه شبها و چه روزهایی که از خودم و خانوادهام نزدم. رفتم، اومدم. بالا، پایین، مجوز ارشاد، سر خم کن، راست شو، دولا شو.که چی بشه؟ گوش کنید جواب ندین. سرباز بودم بوق سگ پا میشدم تا ۴ بعد از ظهر ۴ تا ۳ شب پیاده تا خونه سایتها تعطیل از شب گذشته کلیه سایتهای هواداری این خواننده بسته شدهاند و در صفحه نخست آنها پیامی برای همه مراجعه کنندهها نوشته شده: «حتی یک نفرشما نیز نمیتوانید درک کنید برای رسیدن یک اثر به دستتان چه خون دلهایی خورده میشود. امشب حرمت هنرمند محبوب خود را شکستید. دیگر این را بر نمیتابیم… این پایگاه تا اطلاع ثانوی تعطیل است….». با این اوصاف پس از بسته شدن صفحات رسمی چاوشی در شبکههای اجتماعی، کلیه سایتهای هواداری این خواننده هم بسته شد تا هیچ منبع موثقی برای اطلاع رسانی درست درباره ترک کشور از سوی این خواننده وجود نداشته باشد. دوستان چه میگویند؟ دوستان نزدیک این خواننده هم در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر تائید خبر خروج چاوشی از کشور فقط به یک جواب اکتفا کردند: «نمیدانیم!». پیگیری برای ارتباط گرفتن با خود این خواننده هم به جایی ختم نشد و تمام تلفنهای او از دسترس خارج شدهاند و هیچگونه امکان دسترسیای به او وجود ندارد. خیلی دلم گرفته از خیلیها… تنها جملاتی که توانستیم از قول خود او در این باره بگیریم، جملات کوتاه او در پاسخ به ایمیل شخصی ما بود که نوشته بود: «از دوستان رسانهای میخواهم اوضاع را خرابتر نکنند. هیچ جواب دیگری ندارم. من حرفهایم را با آثارم میزنم. فقط به امید مخاطبانام. ولی کم لطفی برخی دوستان باعث شده دیگر انگیزهای برای کار کردن در ایران نداشته باشم… خیلی دلم گرفته از خیلیها…»
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : برهانی
هواپیمای ملخدار حامل کارگردان و گروه فیلمبرداری پروژه «فرزند چهارم » به تهیه کنندگی، کارگردانی وحید موساییان دیروز هنگام کار در صحرای کلاهاری در قلب آفریقا دچار نقص فنی شد و سقوط کرد.بازیگران مطرح این فیلم مهتاب کرامتی ، حامد بهداد و مهدی هاشمی هستند. سانحه هوایی سقوط هواپیما، باعث تعطیلی یک روزه فرآیند تولید پروژه «فرزند چهارم» در آفریقا شد. روز گذشته هواپیمای ملخدار حامل کارگردان و گروه فیلمبرداری هنگام کار در صحرای کلاهاری دچار نقص فنی شد و سقوط کرد که خوشبختانه جز جراحات سطحی آسیب عمدهیی به هیچ یک از اعضای گروه وارد نیامده است.این اتفاق زمانی به وقوع پیوست که عوامل پروژه «فرزند چهارم» مشغول فیلمبرداری بخشهایی از سکانس پایانی بودند. روایت کارگردان از سقوط وحید موساییان، کارگردان و تهیهکننده فیلم «فرزند چهارم» درباره نحوه وقوع حادثه گفت: «روز گذشته هنگام فیلمبرداری پلانهای مربوط به سکانس آخر فیلم که طی آن قرار بود حامد بهداد با یک هواپیمای ملخدار به دنبال مهتاب کرامتی و مهدی هاشمی که در صحرا گم شدهاند برود، هواپیمای حامل گروه کارگردانی و فیلمبرداری به دلیل از کار افتادن موتور هواپیما با سر به سمت زمین سقوط کرد و پس از برخورد با یک درخت از حرکت ایستاد.»موساییان در توضیح بیشتر راجع به صحنه مورد اشاره ادامه داد: «ما روز قبل از این حادثه صحنههای مربوط به فرود هواپیمای بهداد و درگیریهای منجر به تیر خوردن مهدی هاشمی را با استفاده از دو هواپیمایی که در اختیار داشتیم فیلمبرداری کردیم و تصمیم داشتیم صحنههای مربوط به پلانهای هوایی را فیلمبرداری کنیم. برای این منظور هنرپیشههای اصلی ما در یکی از هواپیماها و گروه فیلمبرداری در هواپیمایی دیگر سوار شده و پرواز کردیم. پس از یک دور فیلمبرداری با تمام شدن نگاتیو، هواپیمای حامل ما بر زمین نشست و پس از برداشتن نگاتیو دوباره به پرواز درآمدیم. نتیجه کار بسیار عالی بود اما حین بازگشت ناگهان ملخ هواپیمای ما از چرخش باز ایستاد و هواپیما با سر به سمت زمین شیرجه رفت.پس از چند لحظه با برخورد دماغه هواپیما به یک درخت از حرکت بازایستاد و متوجه شدیم بنزین از در و دیوار هواپیما سرازیر شده و خطر انفجار باک بنزین هواپیما هر لحظه بیشتر میشد.در حالی که در هواپیمای درهم شکسته و مابین کمربند نجات و صندلیها گیر کرده بودیم به سختی از هواپیما خارج شد و به شکل معجزهآسایی انفجاری رخ نداد و گروه با هلیکوپتری که به دنبالمان آمده بود به بیمارستانی در کالاهاری منتقل شد.» موساییان با بیان اینکه خود و دیگر عواملی که درگیر این حادثه بودند جز زخمهای سطحی آسیب جدی دیگری ندیدهاند صحبتهای خود را اینطور به پایان برد: «خوشبختانه پس از گذشت یک روز از این حادثه توانستیم فیلمبرداری را از سر بگیریم.»موساییان درباره روند تولید فیلم افزود: «تا امروز حدود ۸۰ درصد از کار فیلمبرداری را پشت سر گذاشتهایم، کما اینکه اگر با برخی موانع مواجه نمیشدیم تاکنون فیلمبرداری به پایان رسیده بود.» آغاز فیلمبرداری فیلمبرداری «فرزند چهارم» تازهترین ساخته وحید موساییان چندی پیش طی مراسمی با حضور مسعود کیمیایی در پردیس سینمایی ملت تهران آغاز شد. مرحله اول فیلمبرداری پروژه «فرزند چهارم» سیام مردادماه در ایران به پایان رسید و عوامل شب سیام برای ادامه تولید این فیلم عازم آفریقا شدند.مرحله دوم فیلمبرداری تازهترین ساخته موساییان با فیلمبرداری سکانسهایی مربوط به شهرهای مرزی سومالی به مدیریت فیلمبرداری علیمحمد قاسمی ۲۱ شهریورماه به پایان رسید و تولید این پروژه سنگین سینمایی وارد مرحله سوم تولید در صحرای آفریقا شد. فیلمبرداری در صحرای آفریقا تولید پروژه در حالی پیش میرفت که گرمای طاقتفرسای هوا و کمبود امکانات اولیه در لوکیشها شرایطی سخت برای گروه رقم زده بود. در مرحله سوم تولید پروژه، سکانسهای جنگی در موکادیشو و صحرای آفریقا فیلمبرداری شد. مهتاب کرامتی در نمایی از فیلم، او در « فرزند چهارم» بازی در نقش متفاوتی را تجربه میکند.مهتاب کرامتی، مهدی هاشمی، حسین محباهری، ناصر گیتیجاه، معصومه قاسمیپور، زهرا برومند، ساناز زرینمهر و حامد بهداد بازیگران اصلی این فیلم هستند. هواپیمای ملخدار حامل کارگردان و گروه فیلمبرداری پروژه «فرزند چهارم » به تهیه کنندگی، کارگردانی وحید موساییان دیروز هنگام کار در صحرای کلاهاری در قلب آفریقا دچار نقص فنی شد و سقوط کرد.بازیگران مطرح این فیلم مهتاب کرامتی ، حامد بهداد و مهدی هاشمی هستند.
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|